سيدحسين لاجوردي فرزند مرحوم حاج آقا سيدعباس و حاجيه خانم صديقه شهابيان در سال 1330 شمسي در محله سوريجان کاشان چشم به دنيا گشود، وي از مؤسسين مجمع خيّرين مسکنساز کاشان و عضو ستاد توسعه دانشگاه کاشان و از مؤسسين کارخانجات پارس لنت، جهان ترمز کاشان و جهان لنت ايرانيان است. جديت و همت پدر که تمام عمر به باغداري و توليد قالي دستبافت کاشان مشغول بود، استعداد و علاقه به کار توليدي را در سيدحسين شکوفا کرد و گرايشهاي فرهنگي خانواده به ويژه مادر، از سيدحسين کارآفريني مسئوليتپذير و صنعتگري اخلاق محور ساخت، مجتمع صنعتي به مديريت او و برادرانش از سال 1362 شمسي يعني سال افتتاح، تاکنون توانسته است در تأمين نياز صنعت حمل و نقل اعم از جادهاي و ريلي نقش مثبتي ايفا کند و جايگاه کاشان را در صنعت کشور ارتقاء بخشد.
به قول اين کارآفرين پرتلاش و موفق، سرمايه اوليه گرايش به فرهنگ ديني و خيرخواهي را از مادر گرفته و پدر او را در اين راه بال و پرداده است و حضور او در ايام نوجواني در درس تفسير واخلاق مرحوم آيتالله حاج شيخ علي نجفي و مرحوم آيتالله حاج شيخ حسن صرافزاده و حجتالاسلام و المسلمين حاج آقا محسن قرائتي به زندگيش معناي ديگري بخشيده است سيد ما در همان ايام جواني در جوار حضرت ثامنالحجج عليهالسلام از خداوند ميخواهد کسب و کارش را آنچنان رونقي ببخشد که بتواند با آن گره از کار ديگران باز کند.
اجابت سريع اين دعا، هم در کارآفريني خود را نشان داد و هم در نيکانديشي آشکار شد. حاجآقا لاجوردي در سال 1378شمسي مدرسه دخترانهاي با زيربناي 1500متر در خيابان مرحوم آيتالله مدني بنا کرد و مدرسه را به نام پدر مزيّن کرد و در روز آغازين، مدرسه را به دست مادر افتتاح کرد.
خيّر انديشمند ما آستين همت بالا زد و در سال 1379، مدرسه ديگري به نام حضرت وليعصر(عج) با زيربناي …. در منطقه محروم صفيآباد احداث و تحويل آموزش و پرورش داد.
ساخت سالن ورزشي در دانشگاه کاشان در 1400متر در سال 1391، اختصاص يک طبقه از منزل مسکوني خود در تهران جهت برگزاري مراسم فرهنگي و ديني واحداث جاده براي اهالي سوريجان کاشان از جمله موفقيتهايي است که در کتاب زندگي حاج آقا سيدحسين به ثبت رسيده است. از موفقيتهاي ديگر حاجآقا حسين، شروع ساخت مرکز تحقيقات علوم قرآن و حديث در زيربناي حدود 2000مترمربع در دانشگاه کاشان است.
خيّر نيکمرام کاشاني ساخت يک باب هنرستان صنعتي کاشان در زميني به وسعت 37 هزار متر مربع را به آن نويد داده است.
اين کارآفرين خيرانديش کاشاني شعري که از مادر آموخته است را همواره زير لب ميخواند:
صدخانه اگر به طاعت آباد کنيبه زين نبود که خاطري شاد کني
او ميفرمايد: «کار خير از آن خداوند است و خيّر ابزاري بيش نيست. خيّر حقيقتاً بايد شاکر خداوند باشد، خداوندي که توفيق انجام کار خير را عنايت ميکند و پس از انجام، خيّر را غرق شادي و لذت ميسازد، به همين سبب انسان دوست دارد آن را تکرار کند. من فکر ميکنم به راستي نبايد اجازه داد کسي مانع کار خير شود و در کار خير استخاره جايز نيست. من عدد و ارقام هزينه پروژهها را ندارم و باور ندارم که بايد محاسبه کرد، هرچه به خدا بدهي جايش پر ميشود، ظرف آبي که از خزانه خداوند ميدهي جايش خالي نميشود، من گفتهام اگر از کار خيري طفره رفتم تور بيندازيد و مرا صيد کنيد، مبادا که مرا در غفلت رها کنيد».